نقش زنان در فرآیند توسعه روستایی ایران


 

نويسنده: مهناز عابدی




 

مقدمه :
 

يكي از مسائلي كه مي بايست امروزه دولتها و حكومتهاي دنيا بدان توجه نمايند بحث توسعة روستايي بخصوص در كشورهاي توسعه نیافته است . در اين كشورها به جهت عدم سياستگذاري و برنامه ريزي صحيح در ارتقاء سطح كيفي زندگي مردم اين مناطق، مهاجرت روستائيان به شهرها به طور قابل ملاحظه اي افزايش يافته است
و موجبات رشد شهر نشيني و بروز مسائل و ناهنجاريهاي رواني ، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را فراهم آورده است . بررسي علل و عوامل مهاجرت روستائيان به شهرها كه موجبات ركود اقتصادي بخصوص در بخشهاي كشاورزي و دامداري را فراهم مي آورد و همچنين راهكارهاي رشد و توسعة روستايي ، نيازمند مطالعه و تحقيقات عميقي در اين زمينه مي باشد كه مي تواند حكومتها را در برنامه ريزي و سياستگذاري هاي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ياري نمايد . در اين مقال ضمن پرداختن به معضل مهاجرت ، راهكارهاي پيشنهادي جهت ارتقاء سطح زندگي روستايي و نقش زنان در اين راستا را مورد توجه قرار مي دهيم

ديدگاهها و نظريه هاي مهاجرت :
 

درخصوص مهاجرت روستائيان به شهرها و علل و عوامل آن مطالعات و تحقيقات زيادي از سوي محققان و موسسات و سازمانهاي بين المللي انجام گرفته است كه هر چند در جايگاه خود قابل توجه و ارزشمند مي باشند اما هيچ يك نتوانسته است به ارائه ديدگاه قابل قبول و جامعي در زمينة مهاجرت روستائيان به شهرها دست يابد . در اينجا به طور اختصار برخي از نظريه ها را طرح مي كنيم :
الف ـ ديدگاه نوسازي : در اين ديدگاه علت مهاجرت روستائيان به شهرها ، تسهيلات بالاتري مطرح شده است كه شهر در زمينه هاي آموزشي ، بهداشت ، اشتغال ، پايگاه اكتسابي و راههاي جديد براي تحرك اجتماعي خصوصاً براي زنان فراهم مي آورد .
ب ـ ديدگاه وابستگي : اين ديدگاه معتقد است كه علت مهاجرت روستائيان به شهرها ، توسعه وگسترش سرمايه داري است . توسعة سريع تكنولوژي در شهرها ، موجبات بهره گيري از مواد اوليه را فراهم آورده و باعث تمايل سرمايه گذاري خارجي در بخشهاي صنعتي مي گردد . تمركز فعاليتهاي صنعتي در شهرها ، عدم توسعة كشاورزي مبتني بر نيازها و نقش موسسات بانكي در تبديل پس اندازها به سرمايه و به جريان انداختن اين سرمايه ها در شهر ، موجبات تشديد اختلاف سطح درآمد روستا و شهر شده و ركود اقتصادي روستا و افزايش سريع جمعيت شهري و عامل اصلي مهاجرت روستائيان به شهر مي شود .
ج ـ ديدگاه صورت بندي اجتماعي : در اين ديدگاه ، فشار روستا بر مهاجرت ، عامل افزايش و رشد جمعيت شهر مطرح گرديده است نه جاذبة شهري . و مهاجرت به شهرها محصول فروپاشي ساختهاي روستايي عنوان شده است و نتيجة طبيعي آن اين است كه مهاجرت توسط نظام شهري مولد ، جذب نمي شود و در نتيجه تنها قسمتي از مهاجرين در نظام اجتماعي ادغام مي شوند . (1)
از نظريه ها و الگوهاي ارائه شده توسط محققان و كارشناسان ، مي توان نتيجه گيري نمود كه :
1- روند و ماهيت مهاجرت روستائيان به شهرها در كشورهاي پیرامونی(توسعه نیافته) مشابهتي باروند و ماهيت مهاجرت روستائيان به شهرها در كشورهاي کانونی( توسعه یافته) ندارد .
2- مهاجرت روستائيان به شهرها در كشورهاي پیرامونی تحت تاثير سه عامل بنيادين زير صورت مي گيرد :
ـ عوامل دفع كنندة روستايي
ـ عوامل جذب كنندة شهري
ـ عوامل ويرانگر اقتصاد و نظام اجتماعي كشورهاي پیرامونی در نتيجة تسلط اقتصاد جهاني
3- گسترش روز افزون شهرها در كشورهاي پیرامونی به هيچ روي نمايانگر توسعه يافتگي و صنعتي شدن كشورهاي مزبور نيست .
4- مهاجرت روستائيان به شهرها در كشورهاي پیرامونی ، پيامدهاي جبران ناپذيري بر پيكر نظام اقتصادي ـ اجتماعي و برنامه هاي اقتصادي كشورهاي مزبور بر جاي گذاشته و مي گذارد. » (2)

علل و عوامل مهاجرت روستائيان به شهرها :
 

به طور خلاصه ، علل و عوامل مهاجرت روستائيان به شهرها در ايران را ، مي توان در چهار طيف اصلي طبقه بندي كرد :
1- عوامل دافعة روستايي
2- عوامل جاذبة شهري
3- روند و ماهيت توسعة اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و سياسي سدة اخير
4- رويه ها و سياستهاي توسعه اي نادرست و ضعف در برنامه ريزي . » (3)
بيكاري پنهان ، محدود بودن زمينهاي كشاروزي ، عدم برخورداري از بهداشت ، آموزش و مشاغل معتبر, عدم امنيت اجتماعي ، اختلافات قومي و قبيله اي ، عدم برنامه ريزي صحيح دولت و عدم سرمايه گذاري در مناطق روستايي ، عدم برخورداري از فرصتها و سياستهاي ناعادلانة توزيع از جمله عوامل دافعة روستايي است كه منجر به مهاجرت روستائيان به شهرها مي گردد.
همچنين جاذبه هايي كه موجب جذب روستائيان به شهرها مي شوند عبارتند از : دسترسي به امكانات فرهنگي ، آموزشي ، بهداشتي و درماني و همچنين زمينه هاي مناسب اقتصادي ، تمركز سرمايه هاي خارجي در شهر ، وجود آزاديهاي نسبي ، عدم كنترل ها و محدوديتهاي روستا و تمركز صنايع تكنولوژي و دانش فني . (4)

پيامدهاي مهاجرت روستائيان به شهرها :
 

مهاجرت روستائيان به شهرها ، بخصوص در كشورهاي پيراموني ، علاوه بر آثار نامطلوب اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ، فشارهاي رواني زيادي بر روي مهاجران باقي مي گذارد . به جهت دور شدن از موطن خود و قرار گرفتن در محيطي تازه ، مهاجران با نوعي حالت بيگانگي و انزوا مواجه مي شوند كه اين امر مي تواند زمينه ساز بروز انحرافات و آسيبهاي اجتماعي باشد . در شهرها به جهت كاهش نظارت بر رفتار افراد ، بر خلاف روستاها كه محيطهاي محدودي هستند ، امكان بروز انحرافات و انواع بزهكاري فراهم گشته و فرد به جهت آن كه با ارزشهاي رايج در شهر بيگانه است ، در گرايش به انحرافات اجتماعي ، زمينة مساعد تري دارد . خصوصاً وجود بيكاري و فقر اين امر را دامن مي زند و اكثر مهاجران به علت عدم مهارت و تخصص كاري مجبور به كارهاي كاذب مانند دستفروشي شده و به اين ترتيب به افزايش بيكاريهاي پنهان كمك مي كنند . اين افراد اغلب در حاشية شهر مسكن مي گيرند و خود گونه اي خرده فرهنگ را بوجود مي آورند و به جهت اختلافات قومي و فرهنگي ، موجبات نزاع و اختلاف را با ديگر مهاجران ميسر مي سازند . از طرف ديگر مهاجرت روستائيان به شهرها كه بيشتر آنان را جوانان و مردان تشكيل مي دهند ، موجب خالي شدن روستاها از نيروي فعال و جوان شده و كاهش توليدات كشاورزي و دامي را در پي خواهد داشت . مهاجرت روستائيان و رفت و آمد آنان ميان شهر و روستا ، موجب انتقال فرهنگ شهري وصنعتي شدن خانواده هاي روستايي مي شود و ميل مهاجرت به شهر را در ساير افراد خانوادة روستائيان افزايش مي دهد . همچنين موجب بهم خوردن تعادل هرم سني در شهر و تعادل جنسي در روستا مي شود . به اين شكل كه نرخ زاد و ولد در روستا به جهت مهاجرت نسل جوان كاهش يافته و جمعيت شهر نشين ، علاوه بر فزوني گرفتن ، بخاطر پذيرش جوانان روستايي ، جوان مي شود و اين امر به دنبال خود علاوه بر افزايش هزينه هاي كنترل جمعيت شهري ، موجب افزايش هزينه هاي خدمات شهري بر اثر توسعة ناموزون شهري مي شود . (5)

راهكارهاي توسعة روستايي و نقش زنان در اين توسعه :
 

از آنجا كه كليه فعاليتهاي انسان براي تامين نيازمنديهايش انجام مي گيرد و مهاجرت روستائيان به شهرها نيز به جهت اميد به دستيابي زندگي بهتر و با كيفيت تر است ، لذا مي بايست دولتها و حكومتها در سياستگذاريهاي خود و برنامه ريزيها ، توجه خاصي به برنامه ريزي منطقه اي داشته باشند و اين امر ميسر نمي گردد مگر با شناخت عناصر اقليمي ، جمعيتي ، فرهنگي ، اقتصادي و سياسي هر منطقه و همچنين نوع ارتباط اين عناصر با عناصر خارج از منطقه و بيروني . چنين مطالعه و شناختي موجبات برنامه ريزي هر چه بهتر و منطبق با نيازهاي منطقه را فراهم كرده و از هدر رفتن سرمايه گذاريهاي انجام شده جلوگيري مي كند .
اگر امكانات آموزش ، بهداشت ، اشتغال ، درمان و ... در روستا فراهم گردد و ارتقاء سطح كيفي زندگي روستايي همانند شهر مورد توجه قرار گيرد ، مهاجرت تعديل مي شود . از طرفي حمايت از توليدات كشاورزي و دامي روستائيان و همچنين صنايع محلي و جذب بازارهاي مناسب براي آن از طرف حكومتها مي تواند در دلبستگي روستائيان به زندگي روستايي مؤثر واقع شود .

زنان و نقش آنها در توسعة روستايي :
 

مي دانيم كه زنان روستايي قشري زحمتكش و فعالند كه در تمامي فعاليتهاي روزانه اعم از كشاروزي ، دامداري ، توليد لبنيات ، فرش ، گليم ، نخ ، حصير ، چادر ، هيزم ، پرورش ماكيان ، ظروف و صنايع دستي و ... همپاي مردان علاوه بر امور خانه داري ، همسرداري و بچه داري سهيم مي باشند و از اين بابت نصيبي منطبق با تلاش و فعاليت خود بدست نمي آورند . حمايت از زنان و آموزش آنان و همچنين مهارت سازي در آنان و توانمندي ساختن زنان بعنوان قشر تاثير گذار و انتقال دهندة فرهنگ و ارزشها ، امري است كه بايد در برنامه ريزيهاي تصميم گيران و سياستگذاران مورد توجه قرار گيرد .
ايجاد تشكلهاي محلي و سازمانهاي منطقه اي با حضور مؤثر زنان و با مشاركت اهالي روستا جهت حل و فصل مشكلات نيز از جمله موارد پر اهميت و تاثير گذاري است كه بايد در برنامه ريزيهاي منطقه اي لحاظ شود .
دسترسي روستائيان به آموزش در سطوح مختلف ، امكان برخورداري آنان از فرصتهاي شغلي مناسب و همچنين تجهيزات صنعتي ، فني ودرماني ، موجب خواهد شد كه شهرها از حالت تمركز و جذب سرمايه هاي داخلي و خارجي بيرون رفته و امكان توزيع عادلانة منابع و تسهيلات ميان شهر و روستا فراهم گردد و دولت به جاي تحمل هزينه هاي سنگين كنترل جمعيت شهر نشين ، اين هزينه ها را در جهت توسعة روستايي و حمايت از زنان روستايي كه آسيب بيشتري در مواجه با عدم امكانات مي بينند و نسبت به مردان از نرخ مهاجرت بسيار كمتري برخوردارند و مجبور به انطباق با شرايط موجود و استفاده از امكانات موجود مي باشند ، به مصرف برساند .
بايد مشكلات روستائيان را از منظر خود آنها ديد ، براي اين منظور حل مشكلات روستائيان و بخصوص زنان روستايي ، نيازمند مشاركت آنها در برنامه ريزيهاي منطقه اي است . مشاركت مردمي در برنامه ريزيهاي مربوط به خودشان ، ضمانت اجرايي طرح را بالابرده و از به هدر رفتن اعتبارات ، منابع و امكانات جلوگيري خواهد نمود.

پي نوشت :
 

1- افروغ ، عماد ، چشم اندازي نظري به تحليل طبقاتي و توسعه .
2- سيف اللهي ، سيف اله ، جامعه شناسي مسائل اجتماعي ايران ، صفحات 242 و 243 .
3- همان منبع ، صفحه 245 .
4- همان منبع .
5- همان منبع .
 

1- سيف اللهي ، سيف الله ، جامعه شناسي مسائل اجتماعي ايران ، تهران ، موسسة جامعه پژوهشي سينا ، 1381
2- مركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري ، نشريه آوا شمارة 1 ، تهران ، مركز مشاركت زنان ، 1380
3- مركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري ، نشريه آوا شمارة 2 ، تهران ، مركز مشارت زنان ، 1380 .
4- سيف اللهي ، سيف الله ، اقتصاد سياسي ايران ، تهران ، پژوهشكدة جامعه پژوهشي و برنامه ريزي الميزان 1374 .


ارسال توسط کاربر محترم:amindadaadad